چی میشد اگه گوسفند به جای چهار تا پاچه، چهار تا کله داشت؟
از دفتر خاطرات یه کله پاچه خور که زیاد به پاچه علاقه نداشت
همیشه توی یه معادله ی درست، یعنی اینکه دو طرف معادله بدون کلاه برداری و جز زنی و اینا بخوان کارشون رو انجام بدن و کارشون کاملا قانونی باشه، اصولا این طوریه که:
هر چی بیشتر سختی بکشی بیشتر به خوشبختی میرسی یا به خوشبختی نزدیک میشی
این اصل توی زندگی روزمره و توی چیز های کوچیک زندگی هم صدق میکنه، دقت کنید:
- تخمه آفتابگردون: شکوندنش خیلی راحته اما خیلیم خوشمزه نیست
- تخمه کدو: یه کوچولو شکوندش از تخمه آفتابگردون سخت تره و دست و بالتون تفی میشه اما طعمشم به همون نسبت بهتره
- تخمه ژاپنی: شکوندنش خیلی سخت نیس ولی سالم در آوردن مغزش هنره اما خیلی خوشمزه تر از دو تا آپشن قبلی هستش و به سختیش می ارزه
- تخمه هندونه: پوست خیلی سفت، قطر خیلی نازک که شکوندن اون رو برای هر تخم خوری سخت میکنه اما اگر شخص خورنده از طبع بالایی برخوردار باشه و انسان راحت طلبی نباشه و شروع به شکوندن این تخمه بکنه، اجر این کارش رو هم میگیره و بهترین و خوشمزه ترین تخمه آفریده شده رو میخوره
یادمه 10 سال پیش تلوزیون کبرا 11 نشون میداد، کبری رفت درسشو خوند، لیسانسشم گرفت، الان دنبال کار میگرده، هنوزم داره تلوزیون نشونش میده.
بع بعی میگه؟ بع بع
دنبه داری؟ نع نع
پس چرا میگی بع بع؟
کرم داری میگی بع بع؟
دردت چیه؟
بزنم لهت کنم؟
هنوز نتونستم بفهمم موقعی که پشت دسشویی پر گیر میکنیم و فشار رو هزارو پونصده، بهترین کار یه جا وایسادنه یا قدم زدن؟!
یه گربه خونگی داشتیم، مردم تو خیابون اذیتش کردن کشتنش.
جرمش این بود آدم ها رو آدم حساب کرده بود، از دستشون فرار نمیکرد..